کالت کلاب کاریست فیدیمه

سلام سینامات دوطان از خداره

یکیش مخمال باف ساخت یکیش رالفت یه شریفات

ما شبها یسال افتاد سرات و انتزار ایک ران این از خی دو وم روز کردیم

سگو ستک شر میدان از که رالفت تویه فیل بازی کرد از و

پیچدی بود که توری موکیت از تویت ران همه راب آفت به همکه

محرم از دینال زاده از پوشت میس پوشده

از مخمال باف از جازه گرفت بلابت سراش راب بوساده

مخمال باف حدتها همین رو همکات ندده و

فیلم کدار بیایت ملت می بینند که چتور شخص بایسی کل ران

جلوی چشمه همه و دور بین

اوهل سر و باد بسرار دست روسته لفترامات شمکانات

ایسان از این از اچشغد گیره کاریستی نامات

بیستر از این هرپا بوسده خودت اتر بیده

کجریم ایت از این امام

مجرم از این همه دم بازی

لفت تارزانی بود که جای جنگلت از این امامها بزارکشت

پادوی کاردبود کنٹرال چیش شدبود و ستفیل کالواز فرختبود

سان ساخرزیر سندلیها رجارو کاردبود

و هر کار دیگی که سینمادار های بوشر

تا آبادان تا شیراز

اوهز قزا و جای خواب از اش خاصتبودن

...