داشتیم بودو بودو پیلان میگرفتیم.

لکیشن یه هتلی بود روزی خداتما نجرش بود

اتاق دمو شرجیه گر مصاکت بود

همه تو سکت مسئ اصب کارم کردن.

سیا فنیه فیل مرداری بود

گندبود و بولند کاری

اگه سپای دوروین تحالا دهان باز کرده بود چیزی بگه

و آم گفتبود.

کب دادن کب دادن دستش که بربالا و چرا گوواز کنن.

ندید پاش رف رو ارسا که کفه سانه.

ازی چینیابود که فشارشون که بیدی یه چیمیگن.

پای سنگینه سیا که آدرش بولان شد

ارساک دان باز کر گف

ایلا بیو.

سیا یواش بخداش بود انگار گف

نگر کتو بیگی

و رف بیچار پایه.

ماشنی دام سرم بولا کردام که سیا هبینام.

عراق مسسی خراف تو چیشام.

بات چصال که بودیم از داریا که در میومدیم

دوم بل یه شیری شلنگی درام آبی چیزیم

گاشدیم که خودمونه شرین کنیم.

...